زندگی نامه ویلیام فالکنر(رمان نویس آمریکایی)

ویلیام فالکنر"، نویسنده‌ی پرآوازه‌ی آمریکایی، در 25 سپتامبر سال 1897 در "نیوآلبانی" ایالت "می‌سی‌سی‌پی" به دنیا آمد.
در سال ۱۹۰۲، خانواده‌‌ی ویلیام به "آکسفورد"، مرکز دانشگاهی می‌سی‌سی‌پی" ، رفتند و او دوران کودکی و روزهای مدرسه را در این شهر کوچک که در داستانهای خود، آن را "جفرسن" نامیده، گذراند.
ویلیام، به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد، ولی به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در "تورنتوی" کانادا نام نویسی کرد و در دوم دسامبر سال ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد.
وارد شدن ویلیام فالکنر به ارتش، شاید کشش و تعبیری بود که او ازشخصیت ایده‌آل پدر بزرگ خود داشت. وی پس از جنگ، به دانشگاه "می‌سی‌سی‌پی" رفت و در کنار درس، به طور نیمه وقت برای گذران زندگی در کتاب فروشی و نشریه‌ی "نیواورلئان" سرگرم کار شد. سرانجام، ویلیام در سال ۱۹۲۴، دانشگاه را رها کرد.
وی در سال ۱۹۲۵ همراه با دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد.
او چندین بار در پی رویاهایش دست از ادامه تحصیل کشید و با اندک اندوخته ای که داشت راهی سفر اروپا و آسیا شد. در این رفت و برگشت ها با پیشه‌های گوناگونی مانند نقاشی ساختمان، توزیع نامه در دانشگاه و غیره زندگی می‌گذراند و گهگاهی مقالات [ =نوشتارها ] و سروده‌هایی نیز می نوشت.
او مخالف سرسخت برده‌داری بود و از آنها که هنوز از سیاهان به عنوان برده بهره‌کشی می‌کردند، بسیار خشمگین بود و از سیاهانی که هنوز تن به برده شدن می دادند، سخت آزرده دل بود. این گونه تفکر و آزادمنشی و مخالفت با هرگونه تبعیض در بیشتر داستانهای او قابل لمس است.
فالکنر در "اورلئان" با نویسندگانی آشنا شد که در آینده، نقش مهمی در زندگی او داشتند. یکی از نویسندگان، بانویی به نام "اندرسون" بود که فالکنر، پس از آشنایی با این بانوی نویسنده، نخستین رمان خود به نام "مزد سرباز" را منتشر کرد.
فالکنر، اندیشه‌ی ازدواج با خانم "اندرسون" را درسر می پروراند، ولی "اندرسون" با وکیلی که از نظر مالی و مقام موقعیتی به مراتب برتر از فالکنر بود، ازدواج کرد. این رویداد، تأثیر ژرفی بر روحیه‌ی حساس و شاعرانه‌ی فالکنر گذاشت.
سرگذشت پربار فالکنر مانند رمانها و سروده‌هایش، سرشار از زیر و بم ها و کش و قوس های زندگی است.
فالکنر، همچون "دوس پاسوس" و "همینگوی"، نخستین کتاب خود را در سال 1926 با نوشتن داستان جنگی "مزد سرباز" که قهرمان آن، سربازی است که زخمی و بدبین و ناخشنود به میهن برمی گردد و در پیرامون خود جز خودپرستی نمی‌بیند، آغاز کرد. او داستان "خشم و هیاهو" را در سال 1929 نوشت که سرگذشت اندوه‌ برانگیز خانواده‌ای را بیان می‌کند. این کتاب، نام فالکنر را بلندآوازه ساخت.
وی در سال ۱۹۳۳، مقدمه‌ای بر کتاب "خشم و هیاهو" افزود و در نخستین عبارت این مقدمه، نوشت :
"این کتاب را نوشتم و یاد گرفتم که چگونه کتاب بخوانم."
ویلیام، در ژوئن ۱۹۲۹ با "استل اولدم" ازدواج کرد، سفرهایی به "هالیوود" و "نیویورک" داشت و در این بین، چندین فیلمنامه و نمایشنامه نوشت.
داستان دیگر این نویسنده با نام "سارتوری" نیز در 1929 منتشر شد. در این داستان، موضوعی مورد بحث قرار گرفته است که در آینده، مبنای اندیشه و نوشته‌های این نویسنده شد و آن، ترسیم جنوب آمریکا یعنی قسمت "می‌سی سی‌پی" و جنگهای جدایی است. نویسنده بر این باور است که بر اثر این جنگها، نسل مردان شریف کهن، دگرگون شده و دسیسه کاران و اشخاص فریبکار و نادرست، به روی کار می آیند.
داستان "معبد" را فالکنر در سال 1931 منتشر کرد که از خشن ترین و زننده ترین داستانهای وی به شمار می‌رود. این کتاب خوانندگان زیادی داشته و "آندره مالرو" نویسنده‌ی نام‌آور فرانسه، مقدمه‌ای بر برگردان فرانسه‌ی آن، نوشته و " ژان پل سارتر" نیز مقاله‌هایی درباره‌ی آن نگاشته است.
داستان "پشه ها" در سال 1927 و کتاب "این اعداد سیزده" ، نوشته‌ی فالکنر، در سال 1931 به چاپ رسید.
وی در سال 1933 گنجینه‌ی سروده‌های خود را با نام "شاخه های سبز" منتشر کرد و در سال 1935 کتاب "برج" را به چاپ رساند. در سال 1939 کتاب "نخل های جنگلی" وی با پیشباز همگان روبرو شد. کتابهای "هملت" در 1940 و "مزاحم دربار" در 1948، نام وی را در ردیف نویسندگان بزرگ هم دوره‌ی او در آمریکا قرار داد. فالکنر در سال 1951، "گنجینه‌ی داستانهای کوتاه"، در 1953 داستان "گل سفید" و در 1954 داستان "یک افسانه" را به نگارش درآورد و درسال 1955، "جنگل های بزرگ" و "عمو ویلی" را منتشر کرد.
"ویلیام فالکنر" در سال 1943، جایزه‌ی ادبی نوبل را دریافت کرد و در سال 1954 جایزه‌ی "پولیتزر "را از آن خود نمود.
سرانجام، او در ششم ژوئیه‌ی 1962و در سن 65 سالگی، سه هفته پس از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکته قلبی در "آکسفورد" در ایالت "می‌سی سی‌پی" درگذشت.
ویلیام فالکنر یکی از بزرگترین و پر آوازه‌ترین نویسندگانی است که امریکا به خود دیده است. نویسنده ای که با قلم بی‌نظیر خود، همواره حماسه‌ی انسانهای عادی، ولی شگفت انگیز امریکا را بیان می کند.
او همزمان از حماسه‌ی "هومر"، شیوایی "تولستوی" و قدرت "هوگو" برخوردار است و با حماسه‌ای چون "خشم و هیاهو" - که اگر هر کس آن را می‌نوشت و دیگر هیچ نمی‌‌نوشت، بی‌گمان یک نویسنده‌ی برتر بود- آثار بسیاری به همان زیبایی پدید آورده است.

کتابهای ویلیام فالکنر بر این پایه‌اند :

- مواجب بخور و نمیر (۱۹۲۶)
- پشه‌ها (۱۹۲۷)
- سارتوریس (۱۹۲۹)
- خشم و هیاهو (۱۹۲۹)
- گوربه‌گور (۱۹۳۰)
- حریم (۱۹۳۱)
- روشنایی ماه اوت (۱۹۳۲)
- دو دکل (۱۹۳۵)
- ابشالوم، ابشالوم! (۱۹۳۶)
- شکست‌ناپذیر (۱۹۳۸)
- نخل‌های وحشی (۱۹۳۹)
- دهکده (۱۹۴۰)
- برخیز ای موسی (۱۹۴۲)
- مزاحم در خاک (۱۹۴۸)
- مرثیه برای راهب (۱۹۵۱)
- سرگذشت (۱۹۵۴)
- شهر (۱۹۵۷)
- آبادانی (۱۹۵۷)
- چپاولگران (۱۹۶۲)

کتابهای برگردان شده به زبان فارسی
- گوربه‌گور، برگردان نجف دریابندری، نشر چشمه؛
- ابشالوم، ابشالوم!. برگردان صالح حسینی، انتشارات نیلوفر؛
- برخیز ای موسی، برگردان صالح حسینی، انتشارات نیلوفر؛
- حریم، برگردان فرهاد غبرایی، انتشارات نیلوفر؛
- خشم و هیاهو، برگردان صالح حسینی، انتشارات نیلوفر؛
- داستانهای یوکناپاتافا، برگردان عبدالله توکل و رضا سیدحسینی، انتشارات نیلوفر؛
- یک گل سرخ برای امیلی، برگردان نجف دریابندری، انتشارات نیلوفر؛
- نخل‌های وحشی، برگردان تورج یاراحمدی، انتشارات نیلوفر؛
- تسخیر ناپذیر، برگردان پرویز داریوش، انتشارات امیرکبیر.