loading...
موضوعات متنوع و جالب
آخرین ارسال های انجمن
unknown بازدید : 184 یکشنبه 14 آبان 1391 نظرات (0)

 

 

اینایی که میرن تو دستشویی یه ساعت می مونن ، همونایی هستن که دل ندارن از پشت کامپیوتر پاشن برن دستشویی !
کلا دل کندن سخته براشون …

.
.
باید به بعضیا گفت : غلط کرده هرکی گفته من برای تو تره هم خرد نمیکنم !!!
من برای تو خیلی چیزا خرد میکنم ! مثلا دندونات یا حتی قلم پات …

.
.
شباهت زندگی من و اینشتین در اینه که هر دو بچگیهامون خنگ بودیم ولی خب از وسطهای بیوگرافیمون به بعد یه کم متفاوت میشه …
.
.
شیرین ترین لحظه زندگی اونجاییه که با یه پوتین سربازی میزنی تو دهن کسی که میگه ما فقط دو تا دوست معمولی هستیم …
تو این زمینه دیگه دمپایی ابری خیس جواب نمیده …
.
.
ایرانسل در آینده ای نزدیک :
مشترک گرامی …
اومدم سر کوچتون ، در خونتون خونه نبودی
راستشو بگو با همراه اول کجا رفته بودی ؟؟؟
.
.
تا وقتی که نشه “مخاطب خاص” رو از اینترنت دانلود کرد ، با من از تکنولوژی حرف نزنین …
.
.
هر وقت کسی بهتون گفت : یه چیزی بگم ؟ بگید نه نگو …
چون اگه بگی بگو ، میگه هیچی ولش کن !
پیشگیری بهتر از درمان است … البته اینا کلا لاعلاج هستن !

گواهی نامه گرفتن مامانم حدود یک سال و نیم طول کشید ؛ قبول که شده بود افسره از مامانم خوشحال تر بود !
.
.
شوهر دختر خالم یه گوشه خونه لاتی نشسته بود همه بهش خندبدیم بعد دختر خالم بهش میگه بیا از دور خودتو ببین خیلی خنده دار شدی ؟!؟!؟!
دختر خالم داره له میشه به خدا ، واسش دعا کنین …
.
.
خواهرزادم ساعت دیواریمون رو برداشته واستاده روش میگه ترازوئه ، میخوام ببینم چند تومن شدم !
.
.
به بابام میگم اگه من یه روز سکته مغزی کردم ، اعضا ی بدنمو اهدا کنین !!!
برگشته میگه برو بابا تو مغزت کجا بود که بخواد سکته هم بکنه ؟! به فکر یه راه دیگه باش !!!
.
.
خواهر زاده م که کلاس اول میرفت عینکی شده بود … یه شب که خونه شون مهمون بودم شب رفتم تو اتاق خواب کنارش بخوابم که گفت :خاله این عینکمو بذار رو کمدم ! گفتم : خودت بلند شو بزار سر جاش !
یهو با عصبانیت و بغض پا شد گفت : حالا نوکر خانومم شدم باید عینکمو خودم بزارم سر جاش !!!
.
.
یه بار داشتم خیر سرم به بچه خواهر ۶ سالم ریاضی یاد میدادم ، بهش گفتم مثلا من ۳تا شکلات به داداشت میدم و ۲تا به تو ، حالا چندتا شکلات میشه ؟
یهو زد زیر گریه گفت چرا به داداش ۳تا میدی به من ۲تا ؟ نمیخوام اصلا همشو بده به داداش منم میرم به مامانم میگم …
رفت به خواهرم گفت خواهرم اومده دعوام میکنه میگه مرض داری بچه رو اذیت میکنی ؟ خب یکیشو میذاشتی تو جیبت به هر کدوم ۲تا میدادی که دعوا نشه دیگه …
فک و فامیل خود درگیر مزمن ما داریم ؟؟؟
.
.
با قد ۱۸۵ ، من معمولا بلندترین عضو خانواده ام … حالا کارکردهای من برای مادرم :
امیر مادر قدت بلنده اون لامپ رو خاموش کن …
امیر قدت بلنده اون مجله رو از رو میز بیار …
امیر قدت بلنده اون سینی رو از روی زمین بردار ببر تو ظرفشویی بشور …
امیر مادر قدت بلنده برو ماست بگیر ، نون بگیر ، نفت بگیر

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
با سلام به وبلاگ من خوش آمدیدن امیدوارم لحظات خوشی رو سپری کرده باشید و هر جا که هستید سالم و سلامت باشید منتظر نظرات شما جهت بهبود وبلاگ هستم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد سایت چطور می باشد ؟
    تیم مورد علاقه شما کدام است ؟
    Page Rank
    اوقات شرعی شهرستان بم
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1349
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 88
  • آی پی دیروز : 88
  • بازدید امروز : 2,553
  • باردید دیروز : 308
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,617
  • بازدید ماه : 7,586
  • بازدید سال : 33,398
  • بازدید کلی : 706,466
  • مدیر سایت
    Yahoo Status by RoozGozar.com